این پاراگراف کوتاه میتواند داستان کودکی باشد که در طرح «میزبان» بهزیستی خانهی خود را گم کرده است. بمب ساعتی طرح «میزبان» را «محمد قادری» -رییس کل بهزیستی دولت سیزدهم- در این سازمان کار گذاشت و هر لحظه امکان انفجار آن در دولت چهاردهم وجود دارد.
موج انفجار کودکانی را درگیر میسازد که از موسسات به خانهی میزبان، از آنجا به بهزیستی و خانه پدر و مادرِ زیستی خود پرتاب میشوند. هدف از طرح را نویسندگان آن «حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از نبود سرپرست» میدانستند. اما این هدف بزرگ از مسیر واگذاری موقت و با عنوان مهمان خانهها از همان ابتدا مشخص بود که قرار نیست محقق شود. نهتنها این کودکان را طرح میزبان حمایت نکرد بلکه آنها را بیخانه و پدر و مادر از بهزیستی بیرون راند و این تمام ماجرا نیست. «میزبان»، توانست راهی برای بهزیستی باشد تا مسئولیتهای خود را انجام ندهد. نام زیبایی دارد، اهداف بزرگی برای آن ذکر شده است، اما آسیبهای آن در میان همین عناوین گم شد. تصویب طرح میزبان توسط هیئت وزیران، هدیهای بود که به بهزیستی رسید و امروز، این طرح در چندین استان مانند اردبیل، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، تهران، مرکزی و همدان در حال اجراست.
طرح میزبان برای کودکان چه آسیبهایی به همراه دارد؟
در این طرح بسیاری از خانوادهها بدون دریافت مشاورههای لازم، کودکان را به خانههای خود میبرند. این همهی آسیبی است که طرح میزبان برای کودکان ایجاد میکند، تنشها و ناامنیهای عاطفی بعد از آن ادامه دارد. کودکان باید از دست دادن پدر و مادر و حامیان خود را تجربه کنند و آن را قبول کنند.
از سوی دیگر فرآیند واگذاری کودکان در این طرح، بدون ارزیابیهای دقیق و جامع انجام میشود و برخی از کودکانی که به خانوادهها واگذار میشوند، ممکن است در شرایط نامناسبی قرار گیرند. یک منبع آگاه در این باره به خبرنگار فراز میگوید: «من کودکی را میشناسم که یک روز بعد از واگذاری موقت به بهزیستی بازگردانده شد.» مگر قرار نبود این طرح کودکان را تحت حمایت قرار دهد و برایشان مهمانیِ بلندمدت برگزار کند؟ در این شرایط که بهتر است عنوان «طرح واگذاری موقت» را برای آن انتخاب کنیم، بدیهی است که پذیرش موقت کودکان میتواند حس عدم امنیت را در آنها تقویت کند.
در میانهی مهمانیِ طرح میزبان اگر خانوادهی زیستیِ کودک پیدا شود، کودک به خانوادهی اصلی خود برگردانده میشود و این بار در شرایطی که زندگی با خانوادهی دیگر را بهصورت موقت تجربه کرده است. این کودکان درگیر آسیبهای روانی زیادی هستند و بازگشت دوباره به محیطهای ناامن برای آنها بسیار خطرناک است.
نویسندگان طرح شرایط این کودکان را نمیشناختند یا نمیدانستند پیامدهای واگذاری موقت، در قالب طرح میزبان محدود نمیماند؟ مطالعات زیادی درمورد تاثیرات اجتماعی پذیرش موقت کودکان انجام شده است که تبعات روانی و اجتماعی آن را تشریح میکند. سوال این است که چگونه طرحی نوشتهاند و تبعات آن را از قبل پیشبینی نکردهاند؟ چگونه صدای هشدار کارشناسان مختلف به گوش آنها نرسیده بود؟
تمام پاسخ به چرایی تدوین و اجرای طرح میزبان، ارجاع به طرح «فاستر کِر» (Foster Care) کشورهای غربی است. در حالی که سندی مانند سند ۲۰۳۰ جنجال آفرید، طرح فاسترکر بهراحتی در حال اجرا است. یک طرح کاملا غربی به اسم طرح بومی در سازمان بهزیستی کشور اجرا شده و مشخص نیست چرا کوچکترین مخالفتی با آن نشده است. مسئله فقط اجرای طرحی غربی به اسم طرح بومی نیست بلکه همان طرح غیرایرانی نیز به درستی مورد مطالعه قرار نگرفته است.
شرط اصلی یونیسف برای اجرای این طرح ایمنی و ثبات است. هدف اصلی فاستر کر، دائمی شدن پذیرش کودکان است نه آنکه کودکان بهراحتی بازگردانده شوند.
بر اساس آمار منتشر شده در آمریکا تنها یک درصد از کودکانی که در طرح فاستر کر به خانوادهها واگذار میشوند به موسسهای دیگر میروند. در کشورهایی که این طرح اجرا میشود، سالانه آمار دقیق و شفافی از روندها و وضعیت کودکان منتشر میشود. به عبارتی دیگر حمایت موسسات و دولت از کودکان ادامه مییابد. اما در ایران نهتنها هدف از میزبان، واگذاری دائمی نیست بلکه آمار دقیقی درباره تعداد کودکانی که در طرح میزبان واگذار شدهاند و همچنین تعداد کودکانی که پس از واگذاری، دوباره به بهزیستی برگردانده میشوند، وجود ندارد. به نظر میرسد سازمان بهزیستی برای اینکه عملکردش سنجیده نشود، آماری ارائه نمیدهد. همچنین ممکن است این سازمان توان کافی برای نظارت بر مراکزی که مجری طرح میزبان هستند، نداشته باشد. در هر دو حالت و در شرایطی که آماری وجود ندارد، چارهای جز استناد به شنیدهها نیست.
سازمان بهزیستی تهران نقش بسیار مهمتری از سایر مراکز بهزیستی کشور دارد. به همین دلیل سنجش عملکرد این سازمان در حوزههای مختلف میتواند دورنمایی از عملکرد سایر استانها را شکل دهد. در تهران چند مرکز شبهخانواده متولی اجرای طرح میزبان هستند. بر اساس رصد فراز، برخی از این موسسهها آمار دقیقی از کودکان واگذار شده از مسیر طرح میزبان به بهزیستی ارائه نمیدهند یا آمارها صحتسنجی نمیشوند. البته بهزیستی وظیفه نظارت بر این مراکز و عملکرد آنها را به عهده دارد و به همین دلیل باید از هر ابزاری برای دستیابی به آمار دقیق و صحت سنجی استفاده کند. همچنین برخی اوقات، طرح فرزند-پذیری با طرح میزبان ترکیب میشود که نتیجهای جز ایجاد چالش برای خانوادهها و بهخصوص کودکان ندارد. از سوی دیگر حتی آییننامه همین طرح که نقدهای زیادی به آن وارد است، به درستی اجرا نمیشود و برخی از موسسات بهصورت انتخابی، کودکان را پذیرش و در قالب طرح میزبان واگذار میکنند.
بارها درمورد تبعات اجرای طرح میزبان هشدار داده شد و در نهایت اجرای این طرح بدون نظارت ارگانهای مربوطه، مشکلات را دوچندان کرده است. بررسی عملکرد سازمان بهزیستی در طول سه سال گذشته نشان میدهد متاسفانه این سازمان از اهداف ذاتی خود در زمینه حمایت از آسیبدیدگان و افرادِ در معرض آسیب، فاصله گرفته است. به نظر میرسد تمرکز اصلی بر سلب مسئولیت در قالب طرحهایی مانند طرح میزبان است. «سیدجواد حسینی» سرپرست جدید سازمان بهزیستی در اولین اقدام خود باید مشخص کند بمب «میزبان» را خنثی میکند یا منتظر انفجار آن میماند تا کودکان بیشتری در معرض آسیب قرار بگیرند؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟